سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او را باآرامش و بردباری می آراید . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 91 خرداد 16 , ساعت 1:0 عصر

یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم/ داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم

 

از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد/ محکمات کلمات تو مسلمانم کرد

 

کلماتی که همه بال و پر پرواز است/ مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است

 

کلماتی که پر از رایحه غار حراست/ خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست

 

عقل از درک تو لبریز تحیر شده است/ لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است

 

همه عمر دمادم نسرودیم از تو/ قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو

 

من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم/ عرق شرم به پیشانی دفتر دارم

 

شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو/ فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو

 

دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد/ شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد

 

بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم/ رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم

 

تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران/ دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران

 

من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست/ کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران

 

یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود/ یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران

 

نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم/ مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران

 

ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد/ ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران

 

پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب/ ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران

 

سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن/ تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران

 

بگذارید کمی از غم‌تان بنویسم/ دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم

 

گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب/ بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب....

 

سید حمیدرضا برقعی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ