شعار «اعتدال» از جمله شعارهایی است که امروزه برای گروهی، چراغ امیدی را روشن کرده است تا شاید جامعه اسلامی دور از افراط و تفریط، به سمت پیشرفت همه جانبه حرکت کند. و صد البته رسیدن به قله های بلند پیشرفت و دست یافتن به آرمانهای معمار کبیر انقلاب آرزوی هر کسی است که دل در گرو نظام اسلامی دارد؛ آرمانهایی که بر اساس اسلام و سیره معصومین علیهم السلام ترسیم شده است. نکته جالب این است که «اعتدال» یکی از معیارهای حکومت علوی است.
نه راست و نه چپ، فقط راه وسط
امام علی علیهالسلام در اولین سخنرانی خود بعد از بیعت مردم از «اعتدال» نیز سخن میگوید. معیاری که میتوان با بررسی گفتارهای گوناگون و همچنین اقدامهای عملی آن حضرت تصویری روشنتر از آن به دست آورد.
پس از قتل عثمان، مردم به سراغ علی بن ابی طالب علیهالسلام آمده، از او خواستند خلافت را قبول کند. امام که تغییر روحیه مردم را می دانست، از پذیرش درخواست آنان سر باز زد؛ اما مردم به قدری اصرار کردند که حضرت، حجت را بر خود تمام دید و خلافت را پذیرفت.[1] پس از بیعت مردم در مدینه با امام، حضرت برای مردم سخنرانی کرد. از سویی این اولین سخنرانی امام به عنوان خلیفه مسلمانان است و از سوی دیگر تفاوت دیدگاه او با خلفای سابق بر هیچ کس پوشیده نیست. پس همه منتظرند امام علی علیهالسلام خطوط کلی حکومت خود را در این سخنرانی بیان کند. یکی از جملههایی که حضرت میفرماید این است که باید در مسیر «اعتدال» حرکت کرد:
«راست و چپ، هر دو گمراهی است و راه وسط است که جاده درست و راه هدایت است.»[2]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :
مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود براى پیشرفت دین خدا یارى نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدى که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتى در آن نیست بشارت دهم.
بحار الأنوار : ج43 ، ص131
|
سالروز وفات حضرت خدیجه (س) گرامیباد
هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان جامعه اسلامی ما توجه ویژه ای به قرآن مبذول می دارد. «لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان»[1] از تلاوت آیات وحی تا شرکت در جلسات ختم قرآن. رسانه های عمومی هم تلاش می کنند با پخش برنامه های قرآنی در این اقبال فراگیر سهیم شده و با پخش جلسات و محافل قرآنی شور و نشاط بیشتری را در بین مردم ایجاد نمایند. تمام این برنامه های مذکور خوب و مفید است و امید است که تلاش همه کسانی که به هر نحوی در مسیر قرآن گام بر می دارند، و در خدمت کتاب آسمانی هستند، در درگاه حضرت احدیت مأجور و سبب تقرب باشد.
ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره درین حرم دارد
با این حال همواره جای تامل در کارها وجود دارد و چه بسا ما بتوانیم با آسیب شناسی صحیح از اوقاتی که در محضر قرآن به سر می بریم استفاده بیشتری بنماییم. چه ماه رمضان هایی که گذشت و ما در عین اینکه قرآن خواندیم و احیانا موفق به چند بار ختم کردن کتاب الهی هم شدیم، اما بهره لازم را نبردیم؛ دلمان به نور قرآن روشن نشد و از هدایتش طرفی نبستیم. شیاطین دوباره پس از ماه رمضان به سراغ ما آمدند و غفلت ها و کدورت های باطنی ادامه یافت. چرا؟ آیا تا کنون از خود پرسیدیم که واقعا چرا چنین می شود؟
مشکل اساسی ما اینست که قرآن می خوانیم اما آداب تلاوت را رعایت نمی کنیم. مقصودم آداب تجوید و صوت و لحن نیست که آن نیز در جای خود ارزشمند است، بلکه منظورم آدابی است که رعایت آنها باعث نتیجه بخش شدن تلاوت قرآن می شود. مسلما در این یادداشت کوتاه مجالی برای مطرح ساختن بحث به صورت تفصیلی نیست و لذا به ذکر دو ادب اکتفا می نماییم. یکی بحث تدبّر در قرآن است و دیگری بحث طهارت.
آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مىباشد. ما خیال مىکنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مىگوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مىکند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختىها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد.
قرآن مىفرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون» (قرآن کریم/6/48)سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است.
آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمىشود. سختىها وسیله غرور زدایى است.
همانگونه که لاستیکهاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مىکند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مىبرد، به علاوه تلخىها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مىشود.
پرسمان قرآنی-حجت الاسلام قرائتی
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند :عبرت گیر اى مفضل ! در این انواع تدبیر که علیم قدیر در این احوال مختلفه براى ایشان به عمل مى آورد آیا ممکن است که اینها بى مدبرى به عمل آید، اگر خون در رحم به جنین نمى رسید خشک مى شد مانند گیاهى که از بى آبى خشک شود.
و اگر در هنگام کمال او درد زائیدن او را از رحم تنگ بیرون نمى کرد، همیشه در رحم مانند زنده که در گور باشد مى ماند.
و اگر بعد از ولادت ، شیر از براى او به هم نمى رسید، یا از گرسنگى مى میرد، یا غذائى مى خورد که ملایم بدن او نباشد و بدنش به آن اصلاح نیابد.
و اگر هنگام احتیاج به غذاى غلیظ، دندان براى او نمى روئید، جویدن غذا او را ممکن نبود و فرو بردن او را دشوار بود و اگر آن شیر همیشه غذاى او مى بود، بدنش محکم نمى شد و اعمال شاقه از او به عمل نمى آمد.و ایضا بایست مادر همیشه مشغول تربیت او باشد و از تربیت سایر اولاد باز ماند.
اثبات خدا
پس فرمود که : کیست آن که مترصد احوال انسان است و او را در هر حال و به آنچه مناسب اوست مى رساند مگر آن خداوندى که او را از سراى عدم به ساحت وجود آورده و متکفل مصالح او گردیده ؟ اگر اشیاء به اهمال و بى مدبرى بر این نظام و نسق تواند بود، باید که تدبیر و تقدیر باعث اختلال امور گردد.
و این سخن در غایت رسوائى و بطلان است و دلیل جهل گوینده آن است ، و هر (ذى ) عقل مى داند که از خلاف تدبیر، انتظام نمى آید و تدبیر موجب اختلال امور نمى شود،
«سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا(الإسراء/43)
او پاک و برتر است از آنچه آنها میگویند، بسیار برتر و منزهتر
گزیده ای از کتاب توحید مفضّل(بیان شگفتی های خلقت به بیان امام صادق (ع) به شاگرد خود مفضّل)